تلاش بیهوده. جستجوی بیسرانجام. کسی را دنبال نخود سیاه فرستادن. تعقیب بیفایده. آب در هاون کوبیدن.
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
John looking for his lost phone may be on a wild goose chase.
جستجوی جان به دنبال تلفن گمشدهاش تلاش بیهوده است.
It turns out that my brother took my car keys. I had been on a wild goose chase this whole morning searching them in the entire house.
مشخص شد که برادرم کلید ماشینم را برداشته. همهی امروز صبح بیهوده کل خانه را به دنبال آن گشتم.
Some government officials sent reporters on a wild goose chase.
بعضی از مقامات دولتی خبرنگاران را به دنبال نخود سیاه فرستادند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «go on a wild goose chase» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/go on a wild goose chase